شهر علم و سرگرمی
Fun Clubشهر علم و سرگرمی
Fun Clubموضوعات
ابر برجسب
حکایت پند آموز حکایت کوتاه داستان حکایت داستان عبرت آموز جملات پند اموز جمله های عبرت آموز جمله های زیبا جملات پندآموز ادبیجدیدترین یادداشت‌ها
همه- گنجینه خانه داری نگه داری مواد غذایی | Fun Club برنج : برای جلو گیری از شپشک زدن ، آن را با نمک مخلوط کنید. به دور از افتاب و رطوبت نگه...
- تست هوش تست هوش Fun Club اگر از جمله افراد باهوش هستید بگویید اشبتاه کجاست؟ 123456789 123456789 123456789 یعنی حالا شما ســـعی...
- تست هوش تست هوش Fun Club خوب دقت کن سوال هارو هم تا جواب ندادی پاسخ ها رو نگاه نکن! 1-چه کسی 1/6 انسان هارا کشت؟ 2- اگر2 سیب از...
- عکس خنده دار عکس خنده دار Fun Club بقیه در ادامه مطلب
- داستان کوتاه قضاوت داستان قضاوت Fun Club زنی برای صرف وقت در فرودگاه رفت یک مجله و یک بسته بسکویت خرید.رفت روی یک صندلی نشست و برای انتظار...
- داستان کوتاه مرد فقیر داستان مرد فقیر Fun Club مردی بسیار تنگدست و عیالوار روزی از فقر و تنگ دستی به ستوه امده بود تا اینکه زنش به او گفت...
- حکایت کمک به دیگران داستان کمک به دیگران Fun Club موشی در خانه ی صاحب مزرعه تله موش دید! مرغ و گوسفند و گاو را خبر کرد.همه گفتند تله موش...
- حکایت پادشاه حکایت پندآموز پادشاه Fun Club روزی انگشت دست پادشاه قطع شد.وزیرش به او گفت حکمتی دارد. پادشاه عصبانی شد و او را به...
- جملات ادبی 2 جملات پندآموز ادبی Fun Cub 1)لامارتین شاعر فرانسوی می گوید:تو را دوست دارم بدون آنکه علتش را بدانم چونکه محبتی که علت...
نویسندگان
- M.Farhan 31
بایگانی
- شهریور 1395 1
- تیر 1395 3
- فروردین 1395 14
- اسفند 1394 8
- تیر 1394 5
تقویم
شهریور 1395| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
جستجو
آمار : 35530 بازدید
Powered by Blogsky
داستان کوتاه قضاوت
داستان قضاوت Fun Club
زنی برای صرف وقت در فرودگاه رفت یک مجله و یک بسته بسکویت خرید.رفت روی یک صندلی نشست و برای انتظار آمدن هواپیما شروع کرد به مجله خواندن.
سپس یک مرد امد کنار او نشست.زن شروع کرد به بسکویت خوردن.زن دست دراز کرد و یک بسکویت را برداشت و خورد.مرد هم بلافاصله یک بسکویت برداشت وخورد.
زن عصبانی شد و در دلش گفت:این مرد به چه جراتی بدون اجازه از بیسکویت های من می خورد؟
ادامه مطلب ...